تکتا موزیک
دانلود کتاب زن زیادی
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

نام کتاب :زن زیادی

نویسنده کتاب :جلال آل احمد

حجم :687کیلو بایت

دسته بندی :کتاب های داستان

منبع  :اینتر دانلود

توضیح یا قسمتی ازکتاب :دود  همه حیاط را گرفته بود و جنجال و بیابرو بیش از همه سال بود. زن ناهارشان را سرپا خورده بودند و هرچه کرده بودند، نتوانسته بودند بچه ها را بخوابانند. مردها را از خانه بیرون کرده بودند تا بتوانند چادر هایشان را از سر بردارند و توی بغچه بگذارند و به راحتی اینطرف و آن طرف بدوند. داد و بی داد بجه ها که نحس شده بودند و خودشان نمی دانستند که خوابشان می آید ...

 

 

سیستم همکاری در فروش ملی مارکت

دانلود کتاب زمین نو آباد- جلد دوم
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

نام کتاب :زمین نو آباد- جلد دوم

نویسنده کتاب :میخائیل شولوخف

حجم :2296کیلو بایت

دسته بندی :کتاب های داستان

منبع  :اینتر دانلود

توضیح یا قسمتی ازکتاب :باد  اینک ابرها را رانده بود. زمین سیراب گشته از باران در برابر خورشید تابان کرخ مانده بود و بخار های آبی گون از آن بر می خاست. بامدادان، از رودخانه و از زمین های پست باتلاقی مه بلند می شد و کپه کپه، موج از پی موج، غلطان از میان گرمیاچی لوگ می گذشت و به سوی اسنپ می رفت و آنجا در هوا حل می شد و به صورت بخاری بس نازک و فیروزه گون در می آمد. ساچمه های تافته شبنم، چنان درشت و سنگین که سبزه ها زیر بار آن له می شدند، همه جا روی برگ درختان و بام گالی پوش خانه هاو انبارها ریخته بود و تا نیمروز می ماند....

سیستم همکاری در فروش ملی مارکت

دانلود کتاب داستان زمانی که باد بوزد
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

نام کتاب :زمانی که باد بوزد

نویسنده کتاب :جیمز پاترسون

حجم :1222کیلو بایت

دسته بندی :کتاب های داستان

منبع  :اینتر دانلود

توضیح یا قسمتی ازکتاب :لطفا  یک کسی پیدا شه بمن کمک کنه!آیا کسی صدای منو میشنوه؟ لطفا یک نفر یه داد من برسه! فریاد های ماکس، در هوای تمیز کوهستان فرو می رفت. گلو و ریه هایش او را اذیت می کردند. می سوختند. این دختر یازده ساله داشت با عجله هرچه تمام تر از مدرسه نفرت انگیز و بد خود فرار می کرد. دختر قوی و قدرتمندی بود ولی کم کم داشت خسته می شد و توان خود را از دست می داد. همینطور که می دوید گیسوان بور او در پشت سرش مانند که روسری که آن را با ابریشم زیبایی دسته بندی کرده باشند، تکان می خورد. ...

سیستم همکاری در فروش ملی مارکت

دانلود کتاب داستان زنی که مردش را گم کرد
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

نام کتاب :زنی که مردش را گم کرد

نویسنده کتاب :صادق هدایت

حجم :171کیلو بایت

دسته بندی :کتاب های داستان

منبع  :اینتر دانلود

توضیح یا قسمتی ازکتاب :صبح زود در ایستگاه قلهک آژان قد کوتاه صورت سرخی به شوفر اتومبیلی که انجا ایستاده بود زن بچه بغلی را نشان داد و گفت : "این زن می خواسته برود مازندران اینجا آمده، او را به شهر برسانید ثواب دارد." آن زن بی تامل وارد اتومبیل شد، گوشه چادر سیاه را بدندانش گرفته بود، یک بچه دوساله در بغلش و دست دیگرش یک دستمال بسته سفید بود. رفت روی نشیمن چرمی نشست و بچه اش را که موی بور و قیافه نوبه ای داشت روی زانویش نشاند ...

سیستم همکاری در فروش ملی مارکت

Susa Web Tools